یکی از مشکلاتی که از ابتدای پیدایش ایران و ایرانی تا به امروز گریبان گیر ما بوده اینه که اینجا هیچ چیز سر جای خودش نیست و همه خارج از حیطه اطلاعات و مسئولیتشون کار میکنن و نظر میدن و به همین دلیل از مسئولیت و تخصص اصلی خودشون غافل میشن! مثال براش زیاده:

مثلاً رئیس صدا و سیما مهندسه! حالا این دوتا چه ربطی به هم دارن خدا عالمه! یا مثلاً خود من، مهندسی خوندم اما شعر میگم یا بحث فرهنگی میکنم!

یا وقتی یکی مریض میشه همه میشن کارشناس؛ این میگه اونو بخوری خوب میشی، اون میگه اینو بخوری خوب میشی! آخه مگه تو دکتری؟!

یا وقتی یکی داره ساختمون میسازه همه میشن کارشناس؛ این میگه اونطوری بسازی خوبه، اون میگه اینطوری بسازی خوبه! آخه مگه تو بنایی؟!

یا وقتی تو خیابون تصادف میشه، همه میشن کارشناس؛ این میگه اون مقصره، اون میگه این مقصره! آخه مگه تو افسر راهنمایی ای؟!

یا وقتی تو فوتبال خطا میشه، همه میشن کارشناس؛ این میگه خطا بود، اون میگه خطا نبود! آخه مگه تو داوری؟!

یا وقتی یه طرح اقتصادی میخواد اجرا شه، همه میشن کارشناس؛ این میگه طرح خوبیه، اون میگه طرح بدیه! آخه مگه تو اقتصاد دانی؟!

یا وقتی یه مسئله عقیدتی پیش میاد همه میشن کارشناس؛ این میگه اونطوری درسته، اون میگه اینطوری درسته! آخه مگه تو آخوندی؟!

یا وقتی انتخابات مجلس میخواد برگزار بشه همه میشن کارشناس؛ این میگه به من رأی بدین اون میگه به من رأی بدین! آخه تو کجا نمایندگی کجا؟! تا دیروز سر کوچمون بقالی داشتی، چی شد یه دفعه شکوفا شدی؟!

و مثال های زیاد دیگه ای که اگه ادامه بدم دیگه بقیه شو نمیخونین! مثالهایی هم تو مسایل سیاسی و حکومتی وجود داره که از ترس واردش نمیشم!

حالا چرا مردم ایران (مثلاً خود من) همیشه تو جایی که به هیچ وجه تخصص ندارن نظر میدن؟!

آیا چون همیشه سرکوب شدن، واسه همین عقده کارشناس شدن پیدا کردن یا نه چون هیچ وقت سرکوب نشدن و مسئولیتی در قبال گفته هاشون نداشتن همه کارشناس شدن؟!

آیا از همه چیز اطلاع دارن که به همه چیز نظر میدن یا نه چون از هیچ چیز اطلاع ندارن به خاطر اون به همه چیز نظر میدن؟!

آیا چون می خوان مملکت پیشرفت کنه این کارو می کنن یا نه چون نمی خوان مملکت پیشرفت کنه این کارو میکنن؟!

آیا میدونن دارن چیکار میکنن یا نمیدونن دارن چیکار میکنن؟!

به نظر شما قضیه چیه؟!