دردیست غیر مردن ...
دستانم کوتاه تر از سابق شده، کاهش طول را حس میکنم ...
قدمهایم کندتر از سابق شده، کاهش سرعت را حس میکنم ...
گویی سستی افکارم به سستی گامهایم انجامیده و سراسر وجودم را در لرزشی سهمگین فرو برده ...
حاصل این سستی نیست جز فراغ ... فراغ و هجران ...
گویی فراغ را چاره نیست، گویی درماندگی را چاره نیست، گویی ...
دردیست غیر مردن، کان را دوا نباشد ... پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مولانا
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۰۲ ساعت توسط محسن
|
محفل دل جاییست برای اظهار افکار من در زمینه ها و مختصات زمانی گوناگون که مطلق نیستن و ممکنه درست یا غلط باشن. بنابراین نظرات شما می تونه در پیشرفت و بهبود این افکار تأثیر بسزایی داشته باشه.